انفجار نادانی پدیدهای در سازمانهای اداری و صنعتی است که کاواساکی نظریهپرداز مدیریت و از مشاوران شرکت Apple از آن سخن گفته و استیو جابز نام «انفجار نادانی» را برای آن برگزید.
انفجار نادانی میگوید: مدیران درجه یک در کسب و کار خود کسانی را استخدام میکنند که از
خودشان بهتر و تواناتر هستند؛ اما افراد درجه دو و پایینتر، با نگرانی از دست دادن
جایگاه خود، افرادی از خود پایینتر را استخدام میکنند و همین طور نفرات ردههای
پایینتر نیز همین چرخه باطل را ادامه میدهند زیرا طبیعی است که آنها هم نفرات
درجه یک نباشند.
پس از مدتی
مدیران با موجی فراگیر از افراد ضعیف و ناتوان در ساختار سازمان مواجه میشوند که
معدود افراد توانمند را نیز ناامید و فلج کردهاند. این نظریه در همه ابعاد زندگی
قابل استفاده است؛ در زندگی شخصی، رهبری سازمان یا در عرصه کشورداری.
اگر میخواهید در انفجار نادانی فرو نروید در زندگی شخصی میتوانید از
خودتان بپرسید: آیا با کسانی که دوست هستم از من باهوشترند و مرا به نقد میکشند،
با من همردهاند یا از من پایینتر بوده و بیشتر سعی بر تایید من دارند؟
اگر عضو رده
بالای سازمانی هستید برای اجتناب از انفجار نادانی در کسب و کار از خودتان بپرسید: آیا از استخدام و به
کارگیری کسانی که از من باهوشتر، مطلعتر و کاربلدتر هستند ترس دارم؟ آیا تعداد
کسانی که از من باهوشتر هستند در سازمان من به تعداد انگشتان یک دست میرسد؟
اگر در رتبه
بالاتر و در امور کشوری حضور موثری دارید برای فرار از انفجار نادانی حتما از خود بپرسید: آخرین باری که از
منتقدان باهوش خود مشورت یا کمک گرفتهاید یا وی را به یک سِمت کلیدی منصوب کردهاید
کِی بوده است؟ آیا از این که من از همه باهوش ترم لذت میبرم یا این که میتوانم
از باهوشها بیشترین استفاده را بکنم خوشحالم؟
بیشک شما به
عنوان مدیر موفق یا رهبر تاثیرگذار در گروه کاری خود هرگز نمیخواهید در انفجار نادانی محو شوید. انفجار نادانی نه تنها کسب و کار بلکه شما را به عنوان مدیر در راه مدیریت با شکست رو به رو میکند.
مدیران موفق برای
دوری از انفجار نادانی نه
تنها از افراد زبده و خبره در کسب و کار خود
استفاده میکنند روشهای نو را برای توسعه کار خود نیز فراموش نمیکنند.